: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
و کلاغ این پرنده زیبای سیاه
دیگر غار غارش از روی اختیار نیست
جبر جبر کلاغ را وادار به غار غار می کند
می خواند، و با صدای غار غار خویش
آسمان سیاه چرکین را پاره می کند
انعکاس نور خورشید بر پرهای سیاه و سفید کلاغ
به اثبات می رساند این حقسقت را که دنیا یا سیاه است یا سفید
و آتاب گرمای خویش را ارزانی کلاغ های خوابیده در نور می کند
کلاغ داغ می شود و کلاغ می خواند
غار غار غار
غار غار غار
می خواند و می گوید بر خیز ای طوطی در قفس
غار غار غار
بر خیز ای مرغ گرفتار
غار غار غار
برخیز که جای تو در قفس نیست
غار غار غار
بر کن این لباس هزار رنگ را
غار غار غار
بر کن این لباس هزار رنگ ریا و خود پسندی و دین را
غار غار غار
عابد بودن و در قفس ماندن شرط وصال دست نیست
غار غار غار
بر کن بر کن بر کن این لباس صد رنگ را
غار غار غار
آسمان آسمان آبی روز آسمان سیاه شب جای توست
غار غار غار
بر خیز که شکم پرستان در قفس مانده اند
غار غار غار
دیو شکم را ز خود دور ساز
غار غار غار
تو آزادی
خلق شدی برای آزاد بودن
غار غار غار
و با غار غارش هزار بار نوای آزادی را بر زبان جاری می سازد
و چه زیبا است پرواز دست جمعی کلاغ های آزاد
غار غار غار
و چه زشت است طوطی صد رنگ در قفس
نوشته خنز پنزری
نوشته شده توسط : حسینی